آدرس جدید خاکریزهای کاغذی

قبل از شروع به کار مجدد بلاگفا، در بلاگ دات آی آر خاکریزی دیگر زدم تا با اطمینان بیشتری بنویسم.

حذف این همه مطلب و معرفی و نقد کتاب برایم قابل تحمل نیست.

دوستانی که تمایل به حضور در خاکریز کاغذی مرا دارند، به این آدرس بیایند:

آدرس جدید خاکریزهای کاغذی

defaenarm . blog . ir

کافه‌نویسی‌ در کافه پیانو

نام و آوازه داستان «کافه پیانو» را خیلی وقت بود شنیده بودم، اما فرصت مطالعه آن فراهم نشده بود. سرانجام یک روز در قفسه کتابخانه چشمگیرش کردم و برش داشتم برای خواندن...

جداً از خواندنش لذت بردم. نه اینکه داستان تحفه‌ای باشد، زبان و نثرش به دلم نشست. 

«کافه پیانو» را اگرچه نمی‌توان به لحاظ فنی یک «رمان» دانست، اما نثر و زبان داستانی آن، گیرا و جذاب است و داستان‌های مختلفی که به روایت نویسنده در می‌آید، معمولاً خواندنی و شیرین است.

 فضای داستان را باید فضایی شبه‌روشنفکری نامید که در آن، برخی داشته‌ها و آرزوهای طبقه روشنفکر جامعه را به تصویر می‌کشد. آدم‌هایی که هرکدام اخلاق خاص و متفاوتی دارند و عصرهای تنهایی خود را در کافه پیانو به نوشیدن قهوه، آن هم با سلیقه‌های خاص می‌گذرانند.

جعفری حتی از زندگی واقعی خود و تعطیل کردن نشریه‌اش به دلیل اینکه مردم دنبال نشریات زرد و عامه پسند هستند و اهمیتی به نشریه‌ای که جلوتر از آنها فکر می‌کند، نمی‌دهند، دستمایه گرفته و سرخودگی‌های اجتماعی شبه روشنفکران با بازگو می‌کند.

 رک‌گویی و صراحت نویسنده نیز به وضوح در طول داستان دیده می‌شود و این ویژگی شاید به مزاج برخی‌ها خوش نیاید. چرا که جعفری با صراحت تمام بسیاری از عادات و اخلاق ناپسند جامعه ایرانی را مورد انتقاد قرار داده و افراد را به خاطر نهادینه شدن این عادات، سرزنش می‌کند.

 نثر و جملات کافه پیانو در بسیاری از مواقع اطناب دارد و جزئیاتی توصیف می‌شود که گاه اضافی به نظر می‌رسد. البته ذکر جزئیات، بیشتر مربوط به توصیف شخصیت‌ها و خلق و خوی جالب آنهاست که برخی از آنها فوق‌ا‌العاده شده است و از ذهن خلاق و خیال‌پردازی عجیب جعفری حکایت دارد. به عنوان مثال:

«من که فکر می‌کنم بیشتر عصبیت پلیس‌ها مال همین است که مجبورند دائمِ خدا فشّ و فشّ لعنتیِ این بی‌سیم‌ها را گوش کنند که مبادا یک وقت رئیس‌شان کاری باهاشان داشته باشد و آنها به گوش نباشند.

 که اگر من جای‌شان باشم؛ آن قدر می‌کوبم‌شان به لبه تیز یک پله سنگی که خرد و خاکشیر شوند. حتا بعدِ آن، ممکن است دو سه باری با چکشی چیزی بکوبم روی‌شان تا مطمئن شوم دیگر فشّ و فشّ نمی‌کنند و اعصابم را به هم نمی‌ریزند.»(صفحه 86)

از عمده ضعف‌های کافه پیانو، شخصیت‌پردازی نامناسب و نسبتاً ضعیف است. علاوه بر این، شخصیت‌ها ورود و خروجی نامفهوم در داستان دارند و حتی شخصیتی مثل صفورا یا گل گیسو نیز گاه در میان داستان‌ها گم می‌شوند و خبری از آنها نمی‌شود!

گفتم که کافه پیانو رمان نیست، داستان بلند هم نیست. حتی مجموعه داستان کوتاه هم نیست! بیشتر یک روزمره‌نگاری و کافه‌نویسی است که البته با یک جستجو در اینترنت می‌توان پرده از الگوی نگارش آن توسط فرهاد جعفری برداشت. جعفری یک وبلاگ نویس است. وبلاگش هم ملغمه‌ای از مطالب شخصی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و... است که به نوعی به زندگی و گذران روزگار خودش مرتبط است.

درواقع جعفری مطالب وبلاگش را با اندکی ویرایش و افزودن تم داستانی تبدیل به «کتاب کافه پیانو» کرده است. ضمن اینکه خودش هم در جایی گفته این کتاب را یک ماهه نوشته است!

با تمام این احوال، شخصاً از زبان کتاب لذت بردم و به همین دلیل آن را ذره ذره خواندم. می‌توان کافه پیانو را به داستان نویسان جوان توصیه کرد تا با تخیل و ذهن خلاق در توصیف اتفاقات به ظاهر جزئی آشنا شوند.

پـــــــــی نوشـــــــــتـ:

* تقدیر اینچنین بود که بلاگفا به مرز نابودی کشانده شود و بسیاری از مطالب وبلاگ خاکریزهای کاغذی هم از بین برود. خیلی ناراحت شدم، اما چه می‌توان کرد؟ شده است دیگر... حیف!

به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب حمید باکری

هروقت کسی از من درباره معرفی کتاب برای سبک زندگی سوال می‌کند، پیشنهاد می‌کنم کتاب‌هایی که درباره زندگی و سیره شهدای بزرگ نوشته شده را بخواند.

معتقدم سبک زندگی خوب و آسمانی را باید از شهدا آموخت. امروز مطالعه شرح حال و رفتار و کردار آن عزیزان می‌تواند چراغ راه ما باشد. کتاب «به محنون گفتم زنده بمان؛ کتاب حمید باکری» یکی از کتاب‌هایی است که شما را با این بزرگ‌مرد عارف آشنا می‌کند.

مجموعه «به مجنون گفتم زنده بمان» مجموعه‌ای چند جلدی است که انتشارات روایت فتح تهیه و منتشر کرده است. این مجموعه درباره شهیدان مهدی و حمید باکری و ابراهیم همت نوشته شده است.

روایت کتاب‌ها جالب و خواندنی است. شاید کمتر کلیشه‌ای است.

کتاب حمید باکری را خواندم و 9 درس مهمی که من از این کتاب برگرفتم تقدیم شما...

زندگی ساده

زندگی‌شان خیلی ساده بود. حواسش خیلی جمع بود که گرفتار عافیت و رفاه طلبی نشود. از تجمل و اسراف شدیداً پرهیز داشت. تا خریدن وسیله‌ای برای‌شان ضرورت پیدا نمی‌کرد، آن را نمی‌خریدند.  به همسرش مدام سفارش می‌کرد: «درست زمانی بروید خرید که واقعاً معطل مانده باشید.»

قناعت در زندگی

بعد از ازدواج، همسرش چمدان لباس‌ها را باز می‌کند تا لباس‌ها را در کمد بگذارد. حمید که لباس‌ها را می‌بینید، می پرسد: «این همه لباس برای یک نفر است؟» همسرش می‌گوید: «مگر زیاد است؟» حمید می‌گوید: «هر آدم دو دست لباس بیشتر نمی‌خواهد؛ یک دست را بپوشد، یک دست را هم بشوید.»

خلاصه به همسرش می‌فهماند که لباس‌ها را بدهد بروند. همان روزها سیل یا زلزله‌ای هم آمده بود. فاطمه خانم تمام لباس‌ها را جمع می‌کند و می‌دهد به مسجد تا به دست نیازمندان برسد.

همسردار نمونه

در همسرداری خیلی حساس و با اخلاق بود. همسرش می‌گوید: «در تمام زندگی‌اش آدم دلرحمی بود. به من خیلی محبت داشت. اصلاً یادم نمی‌آید با من بلند حرف زده باشد. خیلی پیش می‌آمد که حقش بود و باید  سر من فریاد می‌زد، ولی چیزی نمی‌گفت.» همه می‌دانستند اگر حمید از جبهه برگردد، امکان ندارد جای دیگر برود و فقط می‌توانند در خانه پیدایش کنند. اگر در جبهه نبود، تمام وقتش را می‌گذاشت برای همسر و بچه‌هایش و همان وقت کم را هم با خانواده سپری می کرد.

زن باید مادر باشد

همسرش تعریف می‌کند که : «اولین فرزندمان، احسان که متولد شد، فرصت مناسبی برای استخدامم پیش آمد و من هم رفتم اسم نوشتم. یعنی حمید خودش رفت فرم استخدام را گرفت و حتی خودش اسمم را نوشت. روز امتحان هم خودش گفت احسان را نگه می‌دارد. ولی از امتحان که برگشتم گفت:«ببین فاطمه! حالا که رفتی و امتحان را دادی. ولی من فکر می‌کنم الان و در این شرایط جدید، وظیفه تو فقط مادری است. من با تو ازدواج کرده‌ام که بچه‌ام خوب تربیت شود. راضی نیستم او را برداری ببری بگذاری مهدکودک یا ببری بگذاری پیش فامیل.»

مدام تاکید داشت «مادر حتماً باید چشمش روی بچه اش باشد.»

چرا ماشین را توی دست اندازی می بری؟

خاطرات زیادی از حساسیت شهدا در استفاده از بیت‌المال شنیده‌ایم. حمید باکری هم مثل بقیه! طیب خیراللهی تعریف می کند که: «یک روز در جبهه، راننده ایفا آمد پایین تا برود با بیل حمید را بزند. حمید بهش گفته بود: چرا ماشین را این طوری از توی دست انداز می‌بری؟ داغون می شود مرد حسابی!»

راننده، حمید را نمی‌شناخته است. وقتی خیراللهی او را معرفی می‌کند، راننده نگران و ناراحت شده و به دست و پای حمید می‌افتد. حمید صورتش را می‌بوسد و می‌گوید: «الله بنده سی! من فقط برای خودت گفتم که امانت مردم دستت است.»

با ماشینِ راه بیا!

حمید آن قدر در استفاده از بیت‌المال حساس بوده که حتی برای دوری از حرف و حدیث‌ها و تهمت‌های احتمالی مردم، از رساندن همسرش به محل کار مشترک‌شان با ماشین اداری خودداری می‌کرده است. فاطمه خانم می‌گوید: «به حمید التماس می‌کردم من را هم با ماشین اداری‌اش ببرد برساند جایی که محل کار هر دومان بود. من توی بسیج بودم. اصلاً به اصرار خودش رفته بودم. خانه‌مان هم جای دوری بود که ماشین رو نبود. باید بیست-سی دقیقه پیاده می‌رفتیم تا به جاده می‌رسیدیم. فراموش نمی کنم که درست از یک ساعت قبل از رفتن‌مان به حمید التماس می کردم مرا هم ببرد برساند. او فقط مرا تا ایستگاه می‌رساند و خیلی جدی می‌گفت: «فاطمه! پیاده شو، با ماشینِ راه بیا!»

می‌گفت: «ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند.»

عارف مجاهد

اهل مطالعه و اندیشه بود. مطالعه کردنش با دیگران فرق داشت. سرسری نمی‌خواند. اهل تعمق و تامل بود. عمیق می‌خواند. به قول همسرش: «چیزهایی که خوانده بود، خواندن تنها نبوده، در تن و روحش نشسته بود.» انس و الفت عجیبی با قرآن داشت. به قولی: «قرآن در روحش نشسته بود.» حمید مرد مبارزه و جهاد بود. به تعبیری عرفان و جهاد را با هم آمیخته بود. زاهد شب و شیر روز بود.

چشمان سرخ

حمید می‌گفت: باید پر تلاش و خستگی ناپذیر باشید. خودش همین طور بود. واقعاً مرد عمل بود. نستوه و خستگی‌ناپذیر. خستگی را حس نمی‌کرد. مخصوصاً در جبهه با خستگی خداحافظی کرده بود. خواب و خوراک نداشت. شهید احمد کاظمی، در ابتدای تاسیس تیپ نجف به حمید پیشنهاد مسئولیت در تیپ می‌دهد و واکنش حمید را این گونه تعریف می‌کند: «زیر بار نمی‌رفت. می‌گفت فقط می خواهد کار کند. تشخیصش این بود که فقط کار کردن می‌تواند رابطه‌اش را با خدا محکم کند. سخت‌ترین کارها را انجام می‌داد، حتی به عمد و پنهانی، بدون این که اصراری در نام و نشان داشته باشد.»

در دو شبی که در جزیره مجنون بودند، حمید لحظه‌ای چشم روی هم نگذاشته بود. هم رزمانش فکر می‌کنند چشمانش ترکش خورده است...نگو بعد از دو شبانه روز کار و بی خوابی، مویرگ‌های چشمش پاره شده و چشمانش از خون، قرمز شده است.

شجاع و با تدبیر

احمد کاظمی فرماندهی یک گردان هزار نفری از تیپ نجف را به حمید می‌سپارد و حمید با جدیت و درایت فوق‌العاده ای خودش را برای عملیات فتح المبین آماده می‌کند. او یک لحظه آرام و قرار نداشت. یا در حال آموزش نیروهایش بوده یا به شناسایی منطقه می‌پرداخته و یا در جلسات فرماندهی شرکت می‌کرده است. چند روز مانده به عملیات، عراق با یک لشکر تقویت شده به رزمندگان اسلام تک می‌زند و حمله گسترده و مخل برای عملیات فتح المبین را ترتیب می دهد. لشکر عراق پیشرفت زیادی می‌کند و اینجا حمید باکری قدرت فرماندهی و تدبیر خود را نشان می‌دهد. او با یک برنامه‌ریزی هوشیارانه، تمام نیروهایش را در منطقه پراکنده کرده و به عراقی ها حمله می‌کند و ضربه‌های شدیدی به عقبه آنها وارد می‌سازد. تا جایی که لشکر عراق به محل اولیه خود عقب نشینی می‌کند و توطئه خنثی می شود.

با شروع عملیات فتح المبین، سخت‌ترین محور عملیات به حمید و گردانش می‌رسد که آنجا هم صد در صد موفق می‌شود. حمید و گردانش اولین گردانی می‌شوند که به خرمشهر پا می‌گذارند.

استخوان خوک و دست‌های جذامی

مدت‌ها بود نام داستان «استخوان خوک و دست‌های جذامی» در کنج ذهنم برای مطالعه مانده بود تا اینکه یک روز در قفسه کتابخانه رئیس فرهمند یزد دیدمش و برش داشتم برای خواندن. کتاب حجیمی نیست و توانستم در 2 ساعت و نیم بخوانمش.

«استخوان خوک و دست‌های جذامی» حکایت جالبی از زندگی این روزهای خیلی از ما آدم‌هاست. داستان تشکیل شده از چند خرده داستان دیگر که در موقعیت یک اپارتمان بلند و فکر کنم 17 طبقه رخ می‌دهند و هرکدام با ربط و بی‌ربط به یکدیگر هستند.

اگر داستان‌خوان باشید، می‌فهمید که همان چند خط ابتدایی داستان، همه چیز را تا آخر لو می‌دهد:

«اون پایین دارید چی کار می‌کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی‌ها که عینهو کرم دارید توهم می‌لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وزیر و وکیل گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می‌شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهء دو عددتون می‌شه صد. می‌شید یه پیرمرد آب زیپوی بوگند و... از یه طرف تا چشاتون به هم افتاد اولین کاری که می‌کنید، یعنی آسون‌ترین کاری که می‌کنید، اینه که عاشق هم می‌شید... عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد هم بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق نگرفته باز عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه تون. لعنت به همه تون که مثِ مرغابی‌ها هم نمی‌تونین فقط با یکی باشید... دنبال چی می‌گردید؟ آهای عوضی‌ها! آهای با شما هستم! صِدام رو می‌شنفید؟»

این جملات که با حالت فریاد از طبقه چهاردهم آپارتمان توسط جوانی به نام «دانیال» گفته می‌شود، خلاصه داستان «استخوان خوک و دست‌های جذامی» مصطفی مستور است.

همان طور که «ویکی پدیا» نوشته و من دیگر زحمت نوشتن دوباره به خودم نمی‌دهم، این داستان، حکایت انسان‌هایی است که هر کدام مشکلات خود را دارند٬ دانیال با دغدغه‌های فلسفی‌اش٬ حامد دانشجوی عکاسی که بین عشق مهناز و نگار مانده٬ نوذر که به خاطر پول دست به هر جنایتی می‌زند٬ محسن و سیمین که در حال طلاق هستند و آینده دختر کوچک‌شان درنا معلوم نیست٬ دکتر مفید و همسرش افسانه که دنبال اهدا کننده مغز استخوان به پسر رو به مرگشان٬ الیاس هستند٬ سوسن که پس از سال‌ها بدکارگی به خاطر امرار معاش٬ عشق را با شاعری به نام کیانوش تجربه می‌کند٬ پریسا که در یک مهمانی مورد تجاوز قرار گرفته و به آینده خود نا امید است٬ و آدم هایی از این دست...»

اوج داستان هم در صفحات پایانی، وضعیت سردرگمی، هیجان و اضطراب، استرس و تشویش و ناخلفی انسان مضطرب عصر جدید را به خوبی به نمایش می‌گذارد.

داستان جالبی است. خوشم آمد از خواندنش.

معرفی کتاب «دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران»

اگر در نیمه قرن اخیر چند کلیدواژه اصلی در عالم سیاست و اجتماع، موثر بر افکار عمومی مردم دنیا و تعاملات و ارتباطات سیاسی و بین‌المللی بوده باشد، قطعاً «تروریسم» یکی از آنها خواهد بود.

اتفاق نظری بر سر معنای روشن و دقیق این واژه که برای اولین بار در زبان فرانسه و در حوزه مباحث سیاسی به کار برده شده، وجود ندارد و هر گروه و فرقه‌ای، تعریف خاص خود را از ترور و تروریسم عرضه می‌کند و برای اطلاع از برداشت‌ها و سیر تاریخی ترور و تروریسم باید منابع مختلفی مطالعه و بررسی شود.

یکی از کتاب‌های مفید در زمینه آشنایی با تروریسم، اثری است که با عنوان «دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران» از دکتر یعقوب توکلی منتشر شده است.

دکتر توکلی از اساتید تاریخ است و در این پژوهش، نگاهی تاریخی توأم با بررسی علمی و توصیفی به پدیده تروریسم داشته است. اما ایشان صرفاً پدیده تروریسم را واکاوی نکرده، بلکه تلاش کرده تا تفاوت‌های دو مساله ترور و خشونت با شهادت طلبی و فداکاری در راه آرمان را مطرح نموده و بین این مقوله تفکیک قائل شود.

بخش مقدماتی کتاب درباره تعاریف، انواع و تقسیم جغرافیایی تروریسم است که طی 30 صفحه، مروری مفید بر این مقولات صورت گرفته است. اما بحث اصلی کتاب از عنوان «انگیزه‌های تروریسم» شروع می‌شود.

توکلی دو مدل تقسیم‌بندی از تروریست‌ها انجام داده است:

الف: تروریست معتقد / تروریست مزدور

ب: تروریست سلطه طلب / مقاومت آزادیبخش

سوال و چالشی که توکلی بعد از تعریف و ذکر مصادیق تقسیم‌بندی خود طرح می‌کند، این است که «از کجا بدانیم کدام عملیات آزادی‌بخشانه است و کدام سلطه طلبانه؟»

وی پاسخ دادن به این سوال را منوط به تبیین شرایط و مقتضیات نیروهای حاکم بر جامعه و محیط بین‌المللی، کیفیت مقابله آنها با مردم، رابطه ظالمانه یا مظلومانه در عملیات خشونت‌آمیز و... می‌داند.

در ادامه، تاریخچه جالب و درخور توجهی از عملیات‌های تروریستی در اسلام و ایران ذکر می‌شود که حاکی از تحقیق و پژوهش وافر نویسنده است. توکلی مشهورترین اقدام تروریستی در ابتدای تاریخ اسلام را عملیات سازمان یافته اشراف قریش با هدف گم کردن عامل قتل و مسئول ترور، در لیله‌المبیت و با هدف قتل پیامبر اکرم دانسته است. وی همچنین، «خوارج» را سازمان‌یافته‌ترین تشکیلات تروریستی صدر اسلام معرفی می‌کند.

درباره ترور و تروریسم در ایران بعد از اسلام نیز مباحث فراوان و قابل تاملی مطرح شده که در مجموع، گسترده‌ترین و جدی‌ترین عملیات‌های تروریستی سازمان یافته، به فداییان اسماعیلی به رهبری حسن صباح نسبت داده شده است.

ادامه این بخش به تاریخ معاصر و سال‌های حکومت پهلوی تا انقلاب اسلامی می‌پردازد و البته به سازمان‌های تروریستی بعد از انقلاب نظیر فداییان خلق، گروه فرقان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و... و عملیات‌های مهم آنها اشاره شده است.

بخش دوم کتاب که «نظریه فداکاری در انقلاب اسلامی» نام گرفته را می‌توان تنه و شاکله اصلی کتاب نامید. در این بخش، نویسنده از دید خود به تعریف و تقسیم‌بندی حامیان انقلاب اسلامی در گروه‌های حامیان فداکار، حامیان معتقد، حامیان متقاعد، حامیان فداکار متوقع، حامیان مجبور، حامیان فعال و حامیان عادی دست زده که در نوع خود جالب و قابل تامل است.

توکلی همچنین مخالفان انقلاب را به سه دسته مخالفان عادی، فعال و فداکار قابل تقسیم می‌داند و شاید این اولین درجه‌بندی حامیان و مخالفان انقلاب اسلامی است که رسماً صورت گرفته است.

هدف نویسنده از این بخش و از مباحث خود این است که بگوید هر خشونت سیاسی را نمی‌توان با نام تروریسم محکوم کرد. چرا که گاه خشونت سیاسی در راستای دفاع از ملت و مردم و به منظور مبارزه با ظلم و تجاوز و غارتگری است و در این صورت کسانی که دست به چنین فداکاری خشنی می‌زنند، در جامعه خود به عنوان قهرمانان ملی شناخته شده و مورد احترام واقع می‌شوند.

توکلی می‌خواهد بین دو موضوع تروریسم ظالمانه و فداکاری در راه اعتقاد صحیح تفکیک ایجاد کند و با تبیین انقلاب اسلامی و تقسیم‌بندی حامیان و مخالفان آن، به نوعی انگ تروریسم را از دامان حامیان فداکار انقلاب پاک سازد.

به نظرم مباحث طرح شده در این بخش حاوی نکات ارزشمند و قابل استفاده برای تحلیل‌ها و شناخت جریانات موافق و مخالف انقلاب اسلامی است که می‌تواند مورد توجه فعالان فرهنگی و سیاسی و تحلیل‌گران مسائل روز جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و خارجی واقع شود.

نکته دیگر این‌که توکلی در بحثی با عنوان «سیاست خارجی آمریکا و رویکردهای مبارزه با انقلاب اسلامی» (صفحه106 تا 113) تحلیلی جامع و موجز از نحوه و استراتژی آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی به دست می‌دهد که حائز اهمیت است.

یکی از فرازهای قابل تامل از متن کتاب:

«انتخاب ترور شهید مطهری و قرنی نشان می‌دهد که چگونه ایالات متحده توسط عامل خود، یعنی فرقان، توانست انقلاب اسلامی را به طور جدی در دو جبهه دفاع و اندیشه کنْد و بی‌فرمانده نماید و تئوری برژینسکی و کرین برینتون را تاحدود زیادی به مرحله اجرا در آورد.» (صفحه 114)

کتاب دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران را انتشارات سوره مهر در 253 صفحه منتشر کرده است.

بهترین کتابی که در سال 93 خواندم

سال 93 سال خوبی به لحاظ مطالعه برایم بود. در هفته آخر سال، به این فکر می‌کردم که در بین کتاب‌هایی که خواندم بهترین آنها کدام بود؟!

از خودم به خاطر مطالعه خوب در سال 93 و مخصوصا به دلیل خواندن این 4 کتاب تشکر می‌کنم!

1- خانواده / کاری از انتشارات صهبا

این کتاب با استفاده از بیش از یکصد سخنرانی رهبر معظم انقلاب، مربوط به جلسات خطبه‌خواني عقد، نشست انديشه‌هاي راهبردي با موضوع زن و خانواده، ديدار مداحان در سالروز ميلاد حضرت زهرا(سلام ا‌له‌علیها) و جلسات با بانوان نخبه به کار رفته است. سخنان ایشان در این کتاب حاوی مطالبی با موضوع فلسفه و اهميت ازدواج، تفاوت نظر اسلام و غرب درباره ازدواج، تفاوت‌ها و جايگاه مرد و زن در خانواده و... است.

 کتابی مفید برای زن و شوهرهایی که می‌خواهند زندگی خوب و عاطفی و متعالی داشته باشند.

2- به مجنون گفتم زنده بمان (حمید باکری)/ کاری از انتشارات روایت فتح یا تدوین فرهاد خضری

پانزده خاطره از همسر، همرزمان، دوستان و نزديكان شهید حمید باکری به ويژه از دوران جنگ و فداكاری‌ها و شجاعت‌های اوست که واقعا مرا مجذوب شخصیت و منش شهید باکری کرد.

آدم زندگی این ها را که می‌خواند، می‌بیند چقدر از مرحله پرت است!

3- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/ سید علی حسینی خامنه‌ای/ انتشارات صهبا

 پیاده سازی شده از سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در سال 1353 در مسجد امام‌حسن‌مجتبی(علیه‌السلام) مشهد درباره اصول دین و حقیقت معارف دینی در قرآن که سال‌ها از دسترس شیفتگان معارف اسلامی مخفی مانده بود و به همت انتشارات صهبا تهیه و تدوین شده است.

4- برای تاریخ می‌گویم(خاطرات محسن رفیقدوست)/به کوشش سعیدعلامیان/انتشارات سوره‌مهر

در این کتاب خاطرات رفیقدوست از مقطع ورود حضرت امام خمینی (ره) در 12 بهمن 1357 به بعد روایت شده است و طی آن، ناب‌ترین و جالب‌ترین مطالب و حوادث بعد از انقلاب به طور صادقانه از زبان یکی از سران انقلابی کشور مطرح می‌شود. به نظرم هر مسئول و هر فعال فرهنگی و سیاسی باید یک بار این کتاب را بخواند و با روحیه مسئولین انقلابی مخصوصاً در اوایل انقلاب آشنا شود.

 

اما از بین همین 4 کتاب خوب، عنوان بهترین کتاب سال 93 تعلق می‌گیرد به «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که هنوز هم در حال خواندن که نه، در حال خوردنش هستم!

کتاب هایی که از نمایشگاه خریدم

نمایشگاه کتاب استانی یزد هم تمام شد.

این ها کتاب هایی است که از این نمایشگاه خریدم:

در جهان رمان مدرنیستی/ فتح الله بی نیاز/ انتشارات افراز

هیچ هیچ هیچانه/ 52 شعر از 7 شاعر/ انتشارات افق

اقناع سازی و ارتباطات اجتماعی/ حجت اله مرادی/ انتشارات ساقی

فرهنگ‌های دیجیتال، درک رسانه‌های جدید/ رویستون مارتین گلن کریبر/ انتشارات ساقی

عملیات روانی و رسانه/ حجت اله مرادی/ انتشارات ساقی

اقدام جالب مرحوم مهدی آذر یزدی

مجموعه کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از آثار ماندگار ادبیات کودک و نوجوان ایران است که مرحوم مهدی آذریزدی در دهه 30 شمسی آن را به نگارش درآورده و منتشر کردند.

معرفی این مجموعه فرصتی دیگر می‌خواهد؛ اما نکته جالی که در ابتدای این کتاب‌ها نظر خواننده را جلب می‌کند، این تصویر زیر است:

آذریزدی در ابتکاری جالب، با درج این تصویر در ابتدای کتاب‌هایش، دلیل آن را این‌گونه نوشته است:

«...در اول این کتاب هم یک صفحه جای عکس چاپ شده تا کسانی که می‌خواهند کتاب را به دیگران به عنوان یادگاری و هدیه و عیدی بدهند برای نصب عکسشان و برای اهداء و امضا جای مناسبی داشته باشد. ... در خاتمه خواهش دارم اگر این کتاب را خواندید و خوشتان آمد به دوستان خودتان هم سفارش کنید قصه‌های خوب را بخوانند.

آذرماه 1338
دوستدار سعادت شما
مهدی آذریزدی»
یعنی خودتان بخوانید، به دوستان‌تان هم توصیه کنید بخوانند. برای ترغیب خواننده به هدیه دادن کتاب، تصویری ساده که جای درج عکس هدیه گیرنده هم در آن در نظر گرفته شده، طراحی شده است!
روحش شاد و یادش گرامی باد...

معجزه عاشورا

نقدی بر کتاب معجزه عاشورا

در طول هزار و سیصد و چند سالی که از قیام اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) و واقعه عاشورای سال 61 هجری قمری گذشته است، تحلیل و تفاسیر مختلفی از اشخاص، متفکرین، علماء، مراجع و... در خصوص اهداف و انگیزه‌های امام حسین(علیه‌السلام) از مقابله با یزید و به وجود آمدن حادثه کربلا ارائه شده است که اختلاف در برخی از آنها بسیار زیاد و حتی برخی در تقابل با برخی دیگر است. اهمیت طرح دیدگاه و نظریه در باب فلسفه‌های قیام امام حسین(علیه‌السلام) آنجاست که ارائه تحلیل غلط به مخاطبین، می‌تواند آفات و آسیب‌های معرفتی و مبنایی را در پی داشته باشد.

حسین غفاری در کتاب «معجزه عاشورا» بر آن بوده تا ضمن مطرح کردن تفاسیر معروف و مختلف از فلسفه به وجود آمدن حادثه کربلا و رفتار امام حسین(علیه‌السلام) نقدی بر آنها داشته باشد و البته دیدگاه جامع‌تری را ارائه کند.

قبل از هر چیز باید اشاره کرد که معجزه عاشورا کتابی تالیفی از یک نویسنده نیست. این کتاب گردآوری شده‌ی سخنرانی‌های آقای غفاری است که در 12 جلسه در سال 88 در محل موسسه پژوهشی فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای جمعی «خصوصی» ادا شده است. لذا علی‌رغم احترام به آقای غفاری، باید معجزه عاشورا را یک اثر «منبری» در باب تحلیل حادثه عاشورا دانست، اگرچه سخنران محترم با پژوهش و تحقیق سخن گفته باشد و منبع برخی از اشارات‌شان هم در کتاب زیرنویس شده باشد. وجود چند مورد خاطره‌گویی در کتاب، بار منبری بودن کتاب را افزایش می‌دهد. و البته این سخن نه به معنای تنزل دادن به منبر و مباحث منبری است، بلکه توضیح لازمی است قبل از مطالعه کتاب.

بر این اساس، سه تحلیلی که به نظر نویسنده بازتاب بیشتری در جامعه دینی و علمی یافته، تحلیل اجتماعی، تحلیل فردی و تحلیل ظاهری است.

در تحلیل فردی، امام حسین(علیه‌السلام) بر اساس انگیزه شخصی و فردی و برای یک ماموریت الهی که برای تکامل معنوی او بر عهده‌اش گذارده شده بود، قیام کرد. چیزی شبیه دستور قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم(علیه‌السلام).(ص 88) در این تحلیل، با این پیش زمینه که امامت در شیعه عنصری معنوی و روحی است، حادثه عاشورا یک حرکت فردی و معنوی که منحصر به امام حسین(علیه‌السلام) است محسوب می‌شود که البته در بین سایر امامان شیعه استثناست.

تفسیر دوم یعنی تفسیر اجتماعی، قیام حضرت را یک حرکت اجتماعی محض و انقلابی برای تغییر ساختار سیاسی می‌داند که طی آن، هدف امام و یاران‌شان شهادت نبوده، بلکه هدف اصلاح اجتماعی و رسیدن به وضع مطلوب بود.(ص 89) دیدگاه‌های مرحوم شریعتی و صالحی نجف‌آبادی، مولف کتاب «شهید جاوید» و مدرسی طباطبایی، مولف کتاب «مکتب در فرایند تکامل» از جمله این تفاسیر است.

در تفسیر سوم، قیام امام حسین(علیه‌السلام) یک انقلاب همراه با حرکات نظامی و خشونت‌بار تفسیر می‌شود که معقولانه نبوده و در آن، شکست حضرت از قبل معلوم بوده است.

آقای غفاری تحلیل اول و دوم را نقد کرده و تحلیل سوم را به کلی رد می‌کند و در صدد است تا خود تحلیل دیگری را به عنوان تحلیل جامع ارائه کند. ایشان به صورت مفصل تمام دیدگاه‌ها را، حتی گاه با حواشی و برخی جزئیات نقد کرده و آنها را ناقص و از سر برداشت‌های اشتباه می‌داند.

نویسنده محترم، مقدمه‌ای بسیار طولانی برای ارائه دیدگاه جامع خویش مطرح کرده است که طی آن، مسائل متفرقه‌ای مانند نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی و... نیز بیان می‌شود، اما به طور مشخص و مستقیم نظریه‌ای که مشخصاً نظریه جامع تفسیر قیام اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) باشد، در طول و عرض کتاب یافت نمی‌شود. به نظر می‌رسد انگیزه اصلی مولف (یا سخنران) نقد مفصل دیدگاه‌های مطرح درباره قیام امام حسین(علیه‌السلام) بوده و مخاطب باید با جمع‌بندی مطالب، خود به یک تحلیل کلی دست یابد. از همین رو، می‌توان کتاب «معجزه عاشورا» را نقدنامه‌ای بر برخی از کتاب‌ها و نظرات چند متفکر معاصر درباره حادثه عاشورا دانست که در 520 صفحه گسترده شده است.

البته این به معنی گذشتن از نظرات و استدلال‌های عاقلانه و مبتنی بر معارف اصیل دینی در نقدهای ایشان نیست.

اما چند نکته در نقد کتاب:

در ذکر منبع و مأخذ مطالب، بی‌نظمی و آشفتگی به چشم می‌خورد. منبع بعضی مطالب و روایات در پانویس کتاب ذکر شده و بسیاری دیگر بدون ذکر منبع و مأخذ مطرح شده است.

«پُرگویی» از جمله ویژگی‌های کتاب معجزه عاشورا است. مطالبی در اثنای بحث اصلی وارد کتاب شده که هیچ نیازی به طرح آنها در موضوع تفسیر حادثه عاشورا احساس نمی‌شود. به عنوان مثال، نقد واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی ناگهان در میان تحلیل ایشان جلوه می‌کند و مسائل روز اقتصادی مطرح می‌شود. یا در بین تحلیل ماجرای ذبح حضرت اسماعیل به دست حضرت ابراهیم است که بی‌دلیل به تبیین نظریات معتزله و اشاعره درباره حسن و قبح فعلی گریز می‌زند. شاهد دیگر اینکه از بحث فلسفه قیام امام حسین(علیه‌السلام) بی‌ارتباط، به بحث سنت‌های عزاداری و اصلاح روش‌های سوگواری برای حضرت کشیده می‌شود. حتی تفسیر غزلی از حافظ شیرازی و انطباق آن با حادثه عاشورا هم بی‌ارتباط با موضوع کتاب به نظر می‌رسد.

علت این پرگویی و طرح مباحث کم‌ارتباط با موضع اصلی، چیزی جز طرح مبحث در سخنرانی و روی منبر نیست. اصولاً در سخنرانی ذهن آدمی به هر سویی می‌رود و از هر دری امکان سخن فراهم می‌شود، اما برای تهیه یک کتاب پژوهشی کمتر حاشیه و مسائل متفرقه پیش می‌آید.

نکته دیگری که در کتاب جلب توجه می‌کند، پرداختن چندباره به موضوع گریه و اشک بر مصیبت عاشورا است. مولف(یا همان سخنران) در مجلس دوم کتاب، به تفصیل درباره چیستی گریه و آثار و فلسفه اشک ریختن بر امام حسین(علیه‌السلام) سخن می‌گوید و مجدداً در ادامه و از جمله در مجلس دهم، درباره گریه بر مصیبت‌های عاشورا نظرات خویش را تکرار می‌کند. به نظر می‌رسد مولف تاکید خاصی بر آثار گریه بر امام حسین(علیه‌السلام) داشته‌اند.

اما نثر روان و خوانا، آوردن مثال‌های جالب توجه و طرح برخی سوالات درگیر کننده از جمله محاسن کتاب معجزه عاشورا است که نباید از تحسین آن سر باز زد.

کتاب معجزه عاشورا تالیف حسین غفاری است که انتشارات حکمت آن را در 520 صفحه منتشر کرده است.

عدالت در گرداب

به نظرم یکی از بهترین و مناسب ترین کتاب‌ها برای تحلیل و درک فتنه عظیم سال 88، کتاب «عدالت در گرداب» است. عدالت در گرداب اگرچه یک جريان‌شناسی تحليلی و موشکافانه از حكومت امیرالمومنین است، اما به خوبی قدرت تحلیل و فهم وقوع فتنه‌ها در حکومت اسلامی، از حکومت امیرالمومنین گرفته تا انقلاب اسلامی را به مخاطب ارائه می‌کند.

کتاب با هنرمندی و دقت قابل تحسینی در دو بخش تنظیم شده است: چالش های مردم و چالش‌های نخبگان

با مطالعه کتاب عدالت در گرداب می توانید معماهای زیادی در خصوص شوریدن برخی خواص انقلابی علیه انقلاب، چگونگی جدایی یاران قدیمی و انقلابیون سابقه دار از آرمان‌ها، چرایی و چگونگی کوتاهی و کج‌فهمی مردم در برابر فتنه‌ها و ... را در خود حل کنید.

این کتاب کاری است از موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی که جمعی از طلبه‌های پژوهشگر و فعال در عرصه فرهنگ هستند که برای ایجاد بستری مناسب جهت پشتیبانی نظری از نظام اسلامی در حوزه علمیه تلاش می‌کنند.

 

پ.ن: پست قبلی خاکریزهای کاغذی درباره این کتاب= عدالت در گرداب